- فو هایتن
فشردن
معنی فو هایتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مماس شدن، برخورد کردن
در کنار خود جا دادن، مورد حمایت قرار دادن، در آغوش گرفتن
افشا شدن دروغ، آشکار شدن اسرار
به جریان افتادن، جاری شدن
ترسیدن، به علت ترس از جای بستن
کول کردن، کول گرفتن، به دوش گرفتن
جرات پیدا کردن، به دل گرفتن، ناراحت شدن، پر رو شدن، مداخله ی بی جا کردن
پرسیدن
تحت فشار قرار گرفتن، فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن
فشار آوردن
تحت فشار قرار گرفتن، فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن
سرمازدگی و یا از گرما سوختن
آتش گرفتن
باز کردن، باز گشودن
درهم رفتن گوسفندان، حالتی که گوسفندان به صورت فشرده گردهم
پیچیده شدن، پیچ خوردن
مماس شدن، تکیه دادن، ته گرفتن، بلند کردن، شالوده ریختن
آویزان کردن